زندگینامه ماری كوری
ماري كوري
خانوادهي اسكلودوسكي خانوادهي شاد و پر محبتي بود. ولي از هنگامي كه ماريا به دنيا آمد، اندوهي بر قلب همهي اعضاي خانواده نشسته بود. مادر به بيماري سل مبتلا شده بود و از ترس سرايت بيماري به افراد خانواده، هرگز فرزندانش را نميبوسيد. وقتي ماريا پنج ساله بود، مادر مجبور شد براي درمان بيماريش مدت درازي را در اتريش و سپس در فرانسه بگذراند. بدبختانه اين كار نتيجهاي نداشت و زماني كه ماريا ده ساله بود، مادرش بر اثر آن بيماري در گذشت.
پدر ماريا همانند مادرش آموزگار بود و به ادارهي مدرسه خصوصي ميپرداخت. در آن مدرسه شبانهروزي، به دختران لهستاني كه قصد ادامه تحصيل داشتند، علوم و ادبيات ميآموخت. در آن سالها لهستان در اشغال روسيه بود و از آنجا كه از سوي مقامات رسمي براي دختران، بهويژه دختران لهستاني، تحصيلات عالي در نظر گرفته نشده بود، از آنان كاري جز خانهداري و كدبانويي انتظار نميرفت.
ماريا همانند برادران و خواهرانش به خوبي ميدانست كه تنها اميد موفقيتشان در زندگي، تحصيل است. آنان از مدرسهي خصوصي وارد دبيرستان دولتي شدند. همگي با بالاترين نمرها و ماريا با دريافت نشان طلا از دبيرستان فارغ التحصيل شدند. ولي نظام آموزش روسي به دختران حق ادامه تحصيل نميداد. به همين جهت در لهستان، در دانشگاه جايي براي زنان وجود نداشت. ماريا و خواهرش برونيا فقط ميتوانستند در آرزوي سفر به خارج و تحصيل در يك دانشگاه خارجي بمانند. اين كار به پشتوانه مالي فراواني نياز داشت و آنان نميتوانستند چنين پولي را فراهم كنند.
درآمد پدر به زحمت كفاف كرايه خانه و مخارج روزمرهي خانواده را مي داد. به همين جهت، بچهها مجبور بودند خودشان زندگيشان را اداره كنند. ماريا نيز مانند خواهرانش كوشش ميكرد از راه تدريس خصوصي پولي به دست آورد، ولي مانند آنان موفق نبود تا اين كه سرانجام توانست معلم سرخانهي يك خانوادهي لهستاني شود. او در همهي آن دوران از مطالعه و كوشش دست برنداشت و در كلاسهايي شركت ميكرد كه پنهاني و در نقاط مختلف شهر براي دختران تشكيل ميشد و «دانشگاه شناور» نام داشت!
بين سالهاي ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۹، هزاران لهستاني عاشق علم و تحصيل، خطرات حضور در آن كلاسهاي پنهاني را به جان خريدند و در آن شركت كردند. ماريا و خواهرش هر دو در آرزوي ادامهي تحصيل در پاريس بودند. برونيا كه چند سال بزرگتر از ماريا بود، پول مورد نياز براي يك سال زندگي و تحصيل در پاريس را پسانداز كرده بود. او ميخواست پزشك شود و دورهي پزشكي پنج سال طول ميكشيد. براي تهيهي چنين پولي او بايد دست كم تا سي سالگي صبر ميكرد.
ماريا مدت درازي در اين فكر بود كه چگونه ميتواند به برونيا كمك كند، تا اين كه سرانجام فكري به ذهنش رسيد. او پيشنهاد كرد كه برونيا بلافاصله به پاريس برود و ماريا پولي را كه از راه تدريس به دست ميآورد، براي او بفرستد و پس از اين كه برونيا دكتر شد، به ماريا كمك كند تا او نيز به دانشگاه سوربن برود. با اين همكاري زيركانه بود كه سرانجام ماريا در سن بيست و چهار سالگي راهي پاريس شد و در دانشگاه سوربن ثبت نام كرد.
ماريا در پاريس يك اتاق زيرشيرواني در طبقهي ششم يك آپارتمان اجاره كرد كه در تابستانها بسيار گرم و در زمستانها بسيار سرد بود. او بايد تا حد امكان صرفهجويي ميكرد. غذاي او فقط چاي، نان و اندكي كره بود و خوردن يك تخم مرغ برايش نوعي ضيافت بزرگ به شمار ميآمد. او در آن دوره فقط و فقط كار ميكرد و بهترين و لذت بخشترين ساعتها برايش، ساعتهايي بود كه به مطالعه ميپرداخت.
كوششهاي ماري به نتيجه رسيد و او در ۱۸۹۳ ميلادي، دو سال پس از آغاز تحصيلاتش در امتحانات فيزيك رتبهي نخست را به دست آورد و كمك هزينهاي برابر ۶۰۰ روبل دريافت كرد. چند سال بعد، از نخستين حقوقش ۶۰۰ روبل كنار گذاشت و آن را به بنيادي فرستاد كه آن مبلغ را به او جايزه داده بودند! ماري معتقد بود به اين ترتيب، بنياد ميتواند به دانشجوي ديگري كه وضعيت مالي خوبي ندارد، كمك كند. او با اين كار خود مدير آن بنياد را بسيار شگفازده كرد.
در سال ۱۸۹۴ ميلادي، ماري به پيشنهاد شركتي دربارهي ويژگيهاي مغناطيسي انواع مختلف فولاد پژوهش ميكرد كه با پيير كوري آشنا شد. پيير كه در اين زمينه صاحب نظر بود، از اين كه ميتوانست با زني در مورد مسائل علمي و واژههاي فني گفت و گو كند، دچار شگفتي شده بود. او تا آن روز گمان ميكرد فقط واژههايي مانند لباس، بچهداري و آشپزخانه در ذهن يك زن جاي ميگيرد. وابستگي اين دو نفر به يكديگر به تدريج به اندازهاي زياد شد كه نام «ماريا اسكلودوسكي» را به «ماري كوري» تغيير داد.
در پي كشف پرتو راديواكتيو توسط هنري بكرل، ماري كوري به اين موضوع گرايش پيدا كرد و همراه شوهرش به پژوهش در اينباره پرداخت و آنان چند عنصر راديواكتيو از جمله راديم را كشف كردند. در سال ۱۹۱۱، آكادمي علوم استكهلم براي سپاسگذاري از كشفهاي ماري كوري، جايزهي نوبل در شيمي را به او اهدا كرد. در آن زمان كه ماري كوري برندهي جايزه نوبل شد، زنان حتي نميتوانستند به عنوان پژوهشگر و دانشمند در يك آزمايشگاه مجهز و مناسب كار كنند. ولي تمام محدوديتهايي كه ماري در طول زندگي با آن روبه رو شد، باعث شدند كه او براي چيرهشدن بر مشكلات موجود، بيش از هر مردي به كوشش و كار بپردازد.
در واقع، دليل اين كه سرگذشت ماري كوري بيشتر به افسانه شباهت دارد، همين كوششهاي پيگير او بوده است و شايد بتوان گفت، بخش زياد شهرتي كه او به دست آورد نيز به همين دليل بود. او از نخستين زناني بود كه بر كرسي استادي دانشگاه تكيه زد و چند سال پس از دريافت نخستين جايزه نوبل خود، براي بار دوم به دريافت اين جايزه مفتخر شد. او دو دختر داشت كه بعدها يكي از آنان برنده جايزه نوبل شد. بهراستي چند مرد را ميتوان يافت كه به اندازهي اين بانو افتخارآفرين باشد.
برگرفته از:
ماري كوري در ۹۰ دقيقه، نوشتهي جان و مري گريبين، ترجمهي پريسا همايونروز
تهیه کننده : آزاد شهرکی
برچسب:ماری کوری